Custom

entekhab -e- 8 News  web nevesht Blog

تحلیل های انتخاباتی

 

انتخاب هشتم، بیم ها و امیدها

ما و انتخاب ما

برخی منابع و دوستان مطلع و پیگیر عدد بسیار جالبی را اعلام می کنند که حاکی از تعداد قابل ملاحظه حضور نامزدهای احتمالی در انتخابات هشتم مجلس شورای اسلامی است.حداقل 30 تن از عزیزان این حوزه انتخابیه، خود را برای رقابت های انتخاباتی اسفند ماه آماده می کنند.صرف نظر از کیفیت دانش های تخصصی و سطح کارآمدی نامزدهای احتمالی پیش گفته و اینکه ملاحظات حقیقی و ملاک های صحیح یک "انتخاب مطلوب چیستند؟ باید چند نکته را در این باب یادآور شد و در آن ژرف کاوی نمود.

دورود. نیمه شب.ساعت از 2 نیمه شب گذشته است.حوالی میدان امام حسین (علیه السلام) دورود (فرمانداری سابق و شیر و خورشید اسبق)، هنوز مامورین گارد ویژه آماده باش اند.دیگر مطمئنیم آراء حوزه های انتخابیه دورود و ازنا شمارش شده اند و نماینده آینده ما در مجلس کسی جز آقای حسین پاپی نخواهد بود.عده ای خوشحال اند. گروهی وقت و بی وقت نمی شناسند و کارناوال شادی به راه می اندازند.عده ای نیز ناراحت و مغموم اند. چرا که نامزد آنها رای نیاورده است.مسابقه انتخاباتی نفس گیری بود و دو نفر اول، هر کدام بیش از ربع آراء را به نام خود رقم زدند.50 کیلومتر آنطرف تر به سمت شمال و شمال غربی، در شهر بروجرد نیز با احتساب شمارش عمده صندوق های رای، نماینده ها مشخص شده اند."علاء الدین بروجردی" و "محسن یحیوی" انتخاب قاطع بروجردی ها هستند.بروجردی ها که هنوز سودای استان زاگرس را به سر دارند امیدوارند با انتخاب یک تیم هماهنگ منحنی صعودی پیشرفت های شهری خود را پر شیب تر کنند، اما آیا به نتیجه خواهند رسید؟گذر زمان ثابت خواهد کرد اما مهم این است که ظاهرا جماعت زرنگ آن دیار ترکیب گزینه بهینه را برگزیده اند و این یعنی حرکت به سوی نقاط بهتر. دورود. خیابان شریعتی. ایام تبلیغات رسمی انتخابات مجلس هفتم.اینجا خیابان شریعتی دورود است، مهم ترین خیابان این شهر. قیمت مغازه ها در این خیابان استراتژیک بعضا با برخی نقاط خیابان ولیعصر پایتخت هم آوردی می کند!لااقل شاید از این لحاظ به تهران و تهرانی ها بیشتر نزدیک می شویم و البته ترافیکش هم.در این خیابان که غروب ها شلوغ ترین موقع آن است ستادهای انتخاباتی چند نامزد مجلس هفتم با هیجان و شور خاصی تبلیغ می کنند.اما در وسط این خیابان اتفاق جالبی رخ داده است، اتفاق که نه، شاید نوعی "پدیده انتخاباتی" باشد.ستاد انتخاباتی آقای پاپی در این موضع سنگر گرفته است.غروب ها طرفداران این نامزد تقریبا نیمه خیابان پر ترافیک شریعتی را اشغال می کنند و به زور و فشار و ابرام و التماس، خلاصه هر چه در چنته دارند به کار می گیرند تا عکس های کاندیدای محبوبشان را داخل ماشین های در حال تردد بیاندازند.سخنرانی های تبلیغاتی عصرانه این کاندیدای محترم آنچنان است که ابعاد دیگری از این پدیده نوظهور تبلیغاتی را آشکار می کند و ایشان دقیقا دم در می ایستد و با صدایی قراع که بیشتر به فریاد نزدیک است نطق می کنند.مردم هم مجبورند در پیاده رو بایستند و فیض ببرند.بروجرد. خیابان شهداء. ستاد مشترک آقایان بروجردی و یحیوی.از زبان مردم مدام می شنوی که بروجردی گفته است اگر به یحیوی رای ندهید من هم استعفاء خواهم داد.نمی دانم، اما این کلام آقای بروجردی شاید نوعی بی احترامی به رای مردمی باشد، چرا که اگر "میزان رای ملت است" که هست، دیگر چرا برای این مردم شریف و نجیب شاخ و شانه بکشیم.اما این کلام حامل پیام دیگری نیز هست و آن اینکه این علاء الدین بروجردی چقدر به پشتوانه مردمی خود اعتماد دارد و چگونه است که می تواند در سرنوشت نهایی رای منطقه خویش موثر باشد که اینگونه از موضع قدرت و اعتماد به نفس مردم را به یک انتخاب بهینه و گروهی مقتدر و هماهنگ دعوت می کند؟و البته این بروجردی های با ذکاوتند که علی رغم گزینش یک نماینده دوم خردادی در مجلس ششم، این بار تن به یک انتخاب تمام عیار اصول گرایانه می زنند.دورود. خیابان معلم.این پوستر آقای حسین پاپی است.آن بالا، گوشه سمت راست تصویر، کلمه "اصلاحات" چشمان هر بیننده ای را به خود جلب می کند. گویا از آزادی و اشتغال هم چیزهایی نوشته اند.اشتغال گفتم. یاد طرح ضربتی و واقعا ضربتی اشتغال دولت اصلاحات افتادم.حاشیه نمی روم. اما دقیقا به عنوان یک علاقمند و پژوهشگر مباحث توسعه زمان پیشنهاد این طرح که قرار بود حدود هزار میلیارد تومان نقدینگی در قالب ایجاد اشتغال به واحدهای تولیدی و اصناف تزریق کنند چه ناله و واویلایی که اقتصاددان ها نکردند، که البته راه به جایی نبردند و "آنچه به جایی نرسد فریاد است"!اما از حق نباید گذشت که انصافا حداقل اثر آن طرح ضربتی اشتغال، تقدیم "بخور و نمیری" بود به قدر "ما تیسّر"، برای آنها که یا برای نان شب مانده بودند یا در عزای پول پیش خانه ماتم گرفته و یا در کشتی مصیبت دیده قرض و بدهی و نسیه به گل فرو نشسته.لااقل از دعای این قشر زیر پا مانده بود که جناب آقای خاتمی از آه و نفرین برخی مخالفان جان سالم از کاخ ریاست جمهوری به در برد.البته ناگفته نماند که آن طرح ضربتی، علاوه بر مرحمی (در حد استامینفون کودکان) برای اقشار محروم و آسیب پذیر و مستضعف – یعنی ضعیف نگاه داشته شده – خودش سکوی پرتاب مناسبی بود برای آن دسته از مسئولینی که درد بیکاری جوانان این دیار خواب را از چشمانشان ربوده بود و با طرح های کارشناسی و پیگیری های متعدد در پی ریشه کنی این معضل ساختاری اقتصاد کشور بودند و با جان و دل به بیکاران رسیدگی می کردند و در پرداخت وام ها و برخی قول و قرارها سر از پا نمی شناختند.خدای – جلّ و علا – حفظشان کناد. لااقل این قسم مدیران در خدمت دهک های پایین درآمدی اینگونه صادقانه و بی توقع خدمت عاشقانه می کنند.تعریض. پا در کفش اقتصاددان ها.از خصوصیات بارز "اقتصاد سیاسی نفتی ایران" این است که عمدتاً به واسطه عدم تامین نیازهای مالی دولت در بودجه سنواتی از مالیات و ارتزاق از انفال – بخوانید نفت یا همان طلای سیاه – به صورت ساختاری دولت در ایران آنگونه که باید خود را در مقابل آحاد ملت پاسخگو نمی داند و ترجیحا در آستانه فوران مشکلات معیشتی روی به سیاست های تصدّق گرایانه می آورد و با توجیه اجرای سیاست های کوتاه مدت و عاجل، عملاً بروز بحران ها و آسیب ها اقتصادی و اجتماعی را به زمان های بعدی منتقل می کند.از همین روی همیشه و همه وقت شما مدیر یا مسئولی را درنمی یابید که بگوید ما به اندازه حداقل ده درصد یا پنج درصد یا حتی یک درصد در اجرای فلان پروژه یا طرح یا سیاست، قاصر یا مقصر بودیم.تحقیقا ما هیچ سهمی از خطا و ضعف مدیریتی در تدبیر و مدیریت توسعه کشور مشاهده نمی کنیم چرا که یا عامل آن دول بیگانه اند – که البته تاثیری به سزا دارند و غیر قابل انکار اما همه ماجرا این نیست – و یا باقی اتفاقات ناگهانی و غیر قابل پیش بینی و یا . . . .خلاصه آنکه ما واقعاً بی تقصیریم! باور کنید.تهران. خیابان پاستور. مجلس هفتم شورای اسلامی.رایزنی ها برای ریاست کمیسیون ها و هیات رئیسه های آن در مجلس به اوج خود رسیده است.هر که بتواند یاران بیشتری به گرد شمع وجود خود جلب کند قدرت نفوذ خود را وسعت بخشیده است.گویا علاء الدین بروجردی است که آن گوشه با لبخندهای دیپلماتیک خود که از وزارت امور خارجه به یادگار دارد  با دیگر نمایندگان مشغول صحبت است.از احتمال گذشته است و قطعا ریاست کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس را به او خواهند سپرد. یعنی به او رای می دهند و لابد این حق قانونی اوست.انتها. به یاد می آورم زمانی در این عالم سیاست، کسی می گفت: حالا که پس از یک قرن مبارزه و تلاش، از مشروطه تا کنون، دیگر مردم بر سرنوشت خود حاکم اند و نظام مردم سالاری اسلامی مستقر است، باید توجه کرد که تبعات انتخاب های مردمی و حسناتش، بیش و پیش از همه، دقیقا متوجه همین مردم انتخابگر خواهد بود.به قول خواجه که می فرماید:با دلآرامی مرا خاطر خوش استکز دلــم یکبـاره بــرد آرام را صبر کن حافظ به سختی روز و شبعاقبت روزی بیابی کـــــــام راکلام آخر را خودتان برداشت کنید و هیچ کس بهتر از شما نمی تواند از آنچه نوشته شد نتیجه گیری کند.یا علی.

به امید روزهای بهتر.

الف. تنوع نامزدها متنوع بودن نامزدها با سلایق گونه گون سیاسی – اجتماعی و علاقمندی حضور ایشان در صحنه های خدمت رسانی به جامعه، راوی موضوعی به نام "ذخیره سرمایه اجتماعی" است، که در جامعه شهری ما افراد دارای تنوع افکار و سلایق بسیارند و جرات حضور ایشان در صحنه های اجتماعی و سیاسی در سطح مناسبی قرار دارد .و این قلم بر خود می بالد که در چنین دیار پر استعدادی دیده به جهان گشوده است.هرچند که باید مراقب نکته اساسی و مهم "کیفیت حضور" افراد بود تا تنوع و کثرت نامزدها و باید آن را کلیدی به شمار آورد. مثلاً هر چند موضوع سرمایه اجتماعی در برخی شهرهای اطراف ما مناسب تر از دورود و ازنا است اما هرگز ما چنین تنوعی را در این شهرهای همسایه و دیوار به دیوارمان شاهد نیستیم و این معلول همان موضوع کلیدی کیفیت حضور نامزدها است . ب. ناکارآمدی گزینه انتخاب شدهشروع زودهنگام رایزنی های انتخاباتی نامزدها مساله ای است که نشان از "عدم مطلوبیت مردمی" نماینده فعلی دارد، چرا که رویه معمول بر این است در مناطقی که نماینده از "مقبولیت و کارآمدی نسبی" برخوردار است باقی رقبا میدان عمل گسترده ای برای رایزنی ها نخواهند داشت و طبعاً ندای "اَنا رَجُل" ها خفیف تر به گوش می رسد.هر چند این قلم نقد و ارزیابی نماینده محترم فعلی دورود و ازنا را وظیفه اجتماعی خود می داند اما این موضوع باید در یک تحلیل مجزا و "منصفانه" مورد توجه قرار گیرد و از اجحاف و اغراق پرهیز گردد.ج. کثرت نامزدهااینکه به لحاظ تعداد نامزدها در سطح گسترده ای قرار داریم، شاید شائبه "شهر فرهیختگان" برخی فیلسوفان قدیم را به ذهن متبادر سازد، اما حقیقتا واقع ماجرا همین است؟به نظر شما صرف گزینه های متنوع و پر شمار، برای وظیفه خطیر نمایندگی مجلس به نفع عامه مردم است؟کثرت عزیزان و گرامیان علاقمند به نمایندگی در حالی صورت می پذیرد که ما هیچ کارکرد فعال و مشخص و جذابی را از بسیاری از این عزیزان نمی شناسیم.مدیریت یک مدرسه یا یک پادگان و یا یک اداره شاید شان و توانمندی مدیریتی کسی باشد اما الزاما موفقیت های مدیریتی محدود و مقطعی و قرار داشتن در یک طایفه نسبتا بزرگ یا متوسط و ... به هیچ وجه دلیل مناسبی برای احساس برازندگی و کارآمدی در کسوت نمایندگی از عامه مردم محروم این دیار در مجلس شورای اسلامی نخواهد بود. به نظر می رسد قلیلی از این بزرگواران دچار نوعی "توهم مقبولیت اجتماعی" هستند و یا دچار "خود بزرگ بینی در کارآمدی" و یا تلفیقی از هر دو.فراموش نکنیم این دیار تا چه حد از عوام فریبی و تهییج احساسات سطحی برخی نمایندگان پیشین آسیب دیده است.نتیجه:حداقل بازده نمایندگان ناکارآمد این دیار" باز تولید چرخه محرومیت و توسعه نیافتگی" است.ما باید محروم بمانیم چون افراد توانمند و قدری را در سطوح بالای حاکمیتی برای چانه زنی و ستاندن حقوق مشروع مردم در اختیار نداریم.ما باید محروم، منطقه محروم، استان محروم (و چندین عبارت حقارت بار از این دست)، بمانیم چرا که نخبگان ما به خوبی به وظایف حقیقی و مسئولیت های اجتماعی خویش عمل می کنند و نه گزینه های انتخاب شده.این عزیزان (برخی نمایندگان فعلی و سابق) نه تنها با ناکارآمدی خویش سهمی در عقب ماندگی این دیار داشته اند بلکه فرهنگ عمومی مردم را نیز دچار امراض طویل المدت کرده اند.از آن جمله است مرض تُرک و لُر، دورودی و ازنایی، طول خط و پایان خط ، پشت کوه و پیش کوه و ... ده ها مورد از این دست، که در یک دوره زمانی محدود ناگهان این امراض توسط عاملان شیوع همه گیر (اپیدمی) می شوند و میشود آنچه میشود و شد آنچه شد. موارد فوق از آن جهت مرض اجتماعی است که سمت و سوی گزینش مردم را به انتخاب بدون ملاک صحیح می کشاند و نهایتاً منتج به انتخاب بزرگواری می شود که شاید با دیگر رقبا آنچنان تفاوتی نداشته باشد و یا حتی ....از این روست که دکترین شیطانی "هر که عوام فریب تر، موفق تر"  در جامعه نفوذ می کند و سد راه عملی شدن حضور متخصصان کارآمدتر و قابل تر می شود و این اتفاق یعنی نوعی انحطاط، یعنی نوعی تغییر به سوی انحراف. بی هیچ تردید طبقه محروم جامعه بیش و پیش از دیگران دچار آسیب می شوند چرا که اساساً در جوامع در حال توسعه، فقرا به دلیل عدم در اختیار داشتن منابع درآمدی و سرمایه ای از یکسو و از دیگر سو به لحاظ عدم پوشش حمایت های عام تامین اجتماعی از این قشر، به شدت آسیب پذیر بوده و نوسانات اندک و لرزه های محدود در ساحت سیاست و فرهنگ و اقتصاد، موج های سهمگین و پس لرزه های شدید را در زندگی ایشان در پی خواهد داشت.امید است با حضور فعالانه نخبگان در تمامی سطوح جامعه و تبلیغ یک انتخاب آگاهانه برای گزینش فردی کارآمد و متخصص و امین، گامی برای تعالی و توسعه این دیار عزیز برداریم.

یا علی مدد.